مصائب آموزش مجازی!
- شناسه خبر: 12456
- تاریخ و زمان ارسال: ۶ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۹
- نویسنده: کلام تازه - محمد ملاکی
کلام تازه | باید درس بدهی به مخاطبی که نمیدانی خواب است یا بیدار، در واتساپ و اینستاگرام می چرخد یا با دوستانش چت می کند. ناگزیری مثبت اندیشی کنی و به درس دادنت ادامه دهی. اما دلت با این نوع تدریس همراهی نمی کند. یادداشت محمد ملاکی در خصوص مصائب آموزش مجازی را در ادامه بخوانید.
برایتان اتفاق افتاده بخواهید به یک نفر که قدرت بیناییاش را از دست داده و گوشهایش سنگین است مطلبی را بفهمانی ؟ سخت است، نه؟
حالا اگر شک داشته باشی که طرف مقابلت واقعا کور و کر است یا وانمود میکند، خیلی سخت تر میشود. نه؟
آموزش آنلاین و مجازی دقیقا همین است؛طرف مقابلت می گوید میکروفنم مشکل دارد، و یکم هم نقص دارد و فعال نمی شود. راست می گوید یا نه ؟خداداند دروغ که در این جامعه نهادینه شده است و تو چارهای نداری جز قبول کردن بهانههای او.
هر یک دقیقه هم پیام متنی میفرستد که صدا ندارد یا با کیفیت پایین دریافت می کند.
با تجربهی شیطنتی هم که از سال قبل از او در ذهن داری، دو دلی که باور کنی یا نه.
بیشتر بخوانید: ده اصل آموزش مجازی برای معلمان
باید درس بدهی به مخاطبی که نمیدانی خواب است یا بیدار، در واتساپ و اینستاگرام میچرخد یا با دوستانش چت میکند.
ناگزیری مثبت اندیشی کنی و به درس دادنت ادامه دهی. اما دلت با این نوع تدریس همراهی نمیکند.
حتی ثانیهای اگر ساکت شوی فورا از آن طرف سیستم صدای دانشآموزان بلند می شود که: آقا ما صدا نداریم ، آقا اینترنت ما ضعیف شد، آقا…
مجبوری یک نفس حرف بزنی ، جای مباحثه و پرسش و پاسخ نیست؛ حجم مطالب بسیار بالا، غیر کاربردی، بی خاصیت و بیارزش اکثر کتب درسی ،مجبورت می کند در فکر تمام کردن کتاب در مهلتی مشخص باشی. و متکلم وحده شوی.
کلاس تمام می شود در حالی که تارهای صوتی و حنجره ات ملتهب شده و با چندین سرفه نمیتوانی خلطهای چسبیده در گلو را از جا بکنی.
ساعت یک بعد از نیمه شب است. پبام یک دانشآموز را روی گوشی مشاهده میکنی! با اینکه قبلا گفتهای بعد از ساعت ۱۴ پیامی ارسال نکنید، التماست میکند یک فرصت کوتاه به او بدهی تا تکلیفش را ارسال کند. دلت نمیآید بگویی نه. یک هفته وقت داشته و بی خیال بوده. باز هم میگویی “اشکال نداره تا فردا بفرس.”
اما فردا پدرش زنگ میزند مدرسه و می گوید: فلان معلم نیمه ی شب به پسرم استرس وارد کرده است و از او تکلیف خواسته!!! اینجاست که دلت می خواهد وجدان و عاطفه را ببوسی و دور بیندازی.
اینها همه، گوشهای از هزاران دردسر آموزش آنلاین برای من معلم است در خانه مزاحم زن و فرزند هستی که مبادا سرو صدایشان موجب اخلال در اموزش شود. امتحاناتی که نمی دانی چه کسی جواب داده است، صدها عکس نوشتهای که دانش آموز فرستاده و مجبوری از دریچه کوچک موبایل، چشمانت را کور کنی و تصحیح نمایی.
وهزینهی سرسام آور اینترنت، استهلاک گوشی و لپ تاب و تبلت و … که به چشم کسی نمیآید.
آموزش آنلاین، دقیقا” شبیه بچهای ست که از شوهری بداخلاق و نامرد و بیمرام در شکم داری، نه میتوانی سقطش کنی و نه انگیزهای برای ادامه دادن داری !!
برای منی که به تدریس و دانشآموز و مدرسه عادت داشتهام، تدریس مجازی شببه بوییدن گلهای مصنوعی، شبیه استیکر بوسه در بستر شبکهی مجازی ست .
برای من که یک عمر با نوجوانان پر شور و نشاط سرو کار داشتهام ، گفت و گو با دانش آموز از پشتِ “شیشه یِ چند جداره یِ زندانِ آموزشِ آنلاین “بیشتر یک زجر و تنبیه است تا تدریس .
بیشتر بخوانید: آموزش مجازی؛ جایگزینی مناسب در روزهای کرونایی
و خستگی این سه ماه مجازی، بیش از خستگی ده ها سال تدریس حضوری در کلاسهای چهل نفره ی مدارس سنوات قبل است.
اما تو، بله شما خانواده ی محترم، ناجوانمردانه قضاوت میکنی و می گویی:معلم ها در خانه نشسته اند و حقوق میگیرند!!
شما مادر گرامی ؛فکر کنم به خوبی به زحمت و تلاش معلمان پی بردهای و شغل طاقت فرسای انان را حداقل در این سه ماه تجربه کرده ای ، این را از فایلهای صوتی سراسر پرخاش و ناسزا که نثار فرزندت میکنی و در فضای مجازی انتشار میدهی، میشود فهمید! از آتش زدن کتاب فرزند در حیاط خانه! که نگو..
پس اگر دوباره مدرسهها باز شد ،حتما یک سر به مدرسهی فرزندت بزن و معجزهی معلم و اوج عاطفه و آرامش و بردباری انسانی او را در کلاس فرزندت به تماشا بنشین. و اگر غرورت اجازه داد بر دستانش بوسه بزن.