رقص شعله های مرگ در کابوس آتش !
- شناسه خبر: 27102
- تاریخ و زمان ارسال: ۹ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۶
- منبع: روزنامه خراسان
- نویسنده: اتاق خبر کلام تازه
جوانی که در یک جنایت تکان دهنده، واحد آپارتمانی را به همراه سه عضو یک خانواده به آتش کشیده بود، در حالی سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد که رقص شعله های مرگ در کابوس آتش نیز به پایان رسید.
حدود ساعت ۳:۳۰ بامداد بیست و سوم اسفند سال ۹۵ بود که اهالی بولوار سازمان آب با مشاهده دود غلیظ و شعله های آتش که از یک ساختمان آپارتمانی در خیابان شهید اسفندیانی ۱۲ زبانه می کشید، هراسان از خانه هایشان بیرون دویدند.
مردی از پشت پنجره ساختمان شعله ور، وحشت زده دستانش را تکان می داد و از رهگذران و اهالی محل کمک می خواست اما کسی صدایش را نمی شنید. ماجرا هر لحظه وحشتناک تر می شد که ناگهان انفجاری مهیب رخ داد و مرد ۴۴ ساله در برابر دیدگان شاهدان عینی به درون کوچه پرت شد.
جیغ و فریادها، سکوت صبحگاهی را شکسته بود و شعله های از پنجره بیرون می زد. دقایقی بعد در حالی امدادگران آتش نشانی به محل رسیدند که دیگر همه چیز خاکستر شده بود. مرد ۴۴ ساله که بر اثر سوختگی و سقوط از ارتفاع، توان حرکت نداشت بلافاصله با کمک امدادگران به بیمارستان امام رضا(ع) انتقال یافت و تلاش کادر درمان برای نجات وی از مرگ آغاز شد.
از سوی دیگر زمانی که نیروهای آتش نشانی وارد واحد آپارتمانی شدند ناگهان اجساد مادر و دختری مقابل چشمان شان قرار گرفت که بر اثر سوختگی و استنشاق دودهای سمی ناشی از آتش سوزی خفه شده بودند.
با انتقال اجساد مادر ۴۰ ساله و دختر ۷ ساله اش به پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی توسط قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) ادامه یافت. در بررسی های میدانی مقام قضایی، ظرف پلاستیکی آغشته به بنزین و یک عدد فندک کشف شد که کنار در واحد آپارتمانی افتاده بود.
با لو رفتن آتش سوزی عمدی که به جنایتی هولناک انجامید، بی درنگ قاضی وقت شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد عازم بیمارستان شد و به تحقیق از مرد ۴۴ ساله پرداخت چرا که طبق نظر پزشکان اوضاع جسمی او وخیم بود و احتمال داشت با مرگ این مرد، برخی از اسرار این جنایت پشت پرده باقی بماند. مرد مصدوم در میان اظهاراتش به ماجراهایی اشاره کرد که سرنخ مهم این پرونده جنایی شد.
او گفت: از مدتی قبل توسط فردی ناشناس تهدید می شدم به گونه ای که یک بار روی خودروام اسید پاشیدند و یک بار هم خودرو را از مقابل منزلم ربودند که در چند خیابان بالاتر رها کردند و…
گزارش خراسان حاکی است: در حالی که تحقیقات میدانی به روز بعد کشید، گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) و با راهنمایی های سرهنگ غلامی ثانی(رئیس وقت اداره جنایی آگاهی)، دامنه بررسی های تخصصی را به موضوعات اجتماعی و اخلاقی گسترش دادند.کنکاش های غیرمحسوس کارآگاهان ریشه این آتش بازی مرگبار را به برخی مسائل عاطفی و مالی گره زد.
به همین دلیل در میان سه مظنونی که با اعضای خانواده مقتولان ارتباط داشتند، نقش جوان ۲۷ ساله ای به نام «شهاب» پررنگ تر شد چرا که او همکار «س» (زن ۴۰ ساله) در یک شرکت دولتی بود و با آن زن روابط مالی نیز داشت.
اختصاصی خراسانرقص شعله های مرگ در کابوس آتش !قصاص جوانی که اعضای یک خانواده را به آتش کشید.
جوانی که در یک جنایت تکان دهنده، واحد آپارتمانی را به همراه سه عضو یک خانواده به آتش کشیده بود، در حالی سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد که رقص شعله های مرگ در کابوس آتش نیز به پایان رسید.
حدود ساعت ۳:۳۰ بامداد بیست و سوم اسفند سال ۹۵ بود که اهالی بولوار سازمان آب با مشاهده دود غلیظ و شعله های آتش که از یک ساختمان آپارتمانی در خیابان شهید اسفندیانی ۱۲ زبانه می کشید، هراسان از خانه هایشان بیرون دویدند. مردی از پشت پنجره ساختمان شعله ور، وحشت زده دستانش را تکان می داد و از رهگذران و اهالی محل کمک می خواست اما کسی صدایش را نمی شنید.
ماجرا هر لحظه وحشتناک تر می شد که ناگهان انفجاری مهیب رخ داد و مرد ۴۴ ساله در برابر دیدگان شاهدان عینی به درون کوچه پرت شد. جیغ و فریادها، سکوت صبحگاهی را شکسته بود و شعله های آتش از پنجره بیرون می زد.
دقایقی بعد در حالی امدادگران آتش نشانی به محل رسیدند که دیگر همه چیز خاکستر شده بود. مرد ۴۴ ساله که بر اثر سوختگی و سقوط از ارتفاع، توان حرکت نداشت بلافاصله با کمک امدادگران به بیمارستان امام رضا(ع) انتقال یافت و تلاش کادر درمان برای نجات وی از مرگ آغاز شد.
از سوی دیگر زمانی که نیروهای آتش نشانی وارد واحد آپارتمانی شدند ناگهان اجساد مادر و دختری مقابل چشمان شان قرار گرفت که بر اثر سوختگی و استنشاق دودهای سمی ناشی از آتش سوزی خفه شده بودند.
با انتقال اجساد مادر ۴۰ ساله و دختر ۷ ساله اش به پزشکی قانونی، تحقیقات قضایی توسط قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) ادامه یافت. در بررسی های میدانی مقام قضایی، ظرف پلاستیکی آغشته به بنزین و یک عدد فندک کشف شد که کنار در واحد آپارتمانی افتاده بود.
با لو رفتن آتش سوزی عمدی که به جنایتی هولناک انجامید، بی درنگ قاضی وقت شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد عازم بیمارستان شد و به تحقیق از مرد ۴۴ ساله پرداخت چرا که طبق نظر پزشکان اوضاع جسمی او وخیم بود و احتمال داشت با مرگ این مرد، برخی از اسرار این جنایت پشت پرده باقی بماند. مرد مصدوم در میان اظهاراتش به ماجراهایی اشاره کرد که سرنخ مهم این پرونده جنایی شد.
او گفت: از مدتی قبل توسط فردی ناشناس تهدید می شدم به گونه ای که یک بار روی خودروام اسید پاشیدند و یک بار هم خودرو را از مقابل منزلم ربودند که در چند خیابان بالاتر رها کردند و …
این گزارش حاکی است: در حالی که تحقیقات میدانی به روز بعد کشید، گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی به سرپرستی کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) و با راهنمایی های سرهنگ غلامی ثانی(رئیس وقت اداره جنایی آگاهی)، دامنه بررسی های تخصصی را به موضوعات اجتماعی و اخلاقی گسترش دادند.کنکاش های غیرمحسوس کارآگاهان ریشه این آتش بازی مرگبار را به برخی مسائل عاطفی و مالی گره زد.
به همین دلیل در میان سه مظنونی که با اعضای خانواده مقتولان ارتباط داشتند، نقش جوان ۲۷ ساله ای به نام «شهاب» پررنگ تر شد چرا که او همکار «س» (زن ۴۰ ساله) در یک شرکت دولتی بود و با آن زن روابط مالی نیز داشت.
از سوی دیگر هم مرد ۴۴ ساله (مصدوم) مدعی شد که فرد ناشناس از تلفن عمومی با وی تماس گرفته و ادعا کرده است که همسرت سبب همه این حوادث است! به همین دلیل من با همسرم اختلاف پیدا کردم. این درحالی بود که همسرم نیز به من سوء ظن داشت و این مسائل به بروز اختلافات بین ما دامن می زد.
با مشخص شدن ردپای «شهاب» در زندگی شاهرخ و همسرش، بلافاصله گروه عملیاتی کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ حمیدرضا رزمخواه (رئیس پلیس وقت آگاهی خراسان رضوی) وارد عمل شدند و با کسب مجوزهای قضایی، این جوان ۲۷ ساله را در منطقه نخریسی مشهد به دام انداختند.
با انتقال وی به مقر انتظامی، تحقیقات با شیوه فنی در حضور مقام قضایی ادامه یافت تا این که «شهاب» وقتی انکارهایش را بی فایده دید و در برابر اسناد و شواهد محکم قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت وحشتناک را فاش کرد.
او گفت: ما با یکدیگر همکار بودیم؛ «س» خیلی از زندگی مشترک خود ناراحت بود و مدام با من درد دل می کرد.من هم که یک جوان مجرد بودم و نمی توانستم برخی از مشکلات خانوادگی را درک کنم، کینه عجیبی از شوهر «س» به دل گرفتم و از او متنفر شدم!
«شاهرخ» (مصدوم) یک منزل مجردی داشت که بیشتر اوقات به آن جا می رفت. من هم یک روز خودرواش را از مقابل همان منزل مجردی به سرقت بردم و چند کوچه بالاتر رها کردم تا شاید به خودش بیاید.
از سوی دیگر هم تحت تاثیر عواطف احساسی قرار گرفته بودم تا این که روز قبل از حادثه آتش سوزی «س» (همسر شاهرخ) به من گفت: چون به همسرم مشکوک هستم که با یک زن دیگر ارتباط دارد،همواره نگرانم که امشب شوهر آن زن غریبه به منزل ما بیاید و همسرم را کتک بزند!
متهم این پرونده ادامه داد: به همین دلیل «س» از من خواست تا اطراف منزل آن ها کشیک بدهم و من فقط به این دلیل در آن ساعت بامداد به خیابان اسفندیانی ۱۲ رفتم اما با دیدن دودهای غلیظ از آن جا فرار کردم و به خانه خودم در اسفندیانی ۴ رفتم.