ایثار سپید
- شناسه خبر: 8129
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۵
- نویسنده:
همایون طیاری آشتیانی – کلام تازه | متن دلنوشته «ایثار کرونایی» که به پاس تلاشهای کادر درمانی کشور در روزگار کرونایی به رشته تحریر درآمده است به شرح زیر است:
بیش از سی سال از آن ایام میگذرد و اگر دل بسپاری و با گوش جان بشنوی
هنوز از غرب و جنوب ایران صدای گلوله و فریاد خواهیشنید.
ناله مردمانی که ناجوانمردانه مورد هجوم قرارگرفتند
انفجار موشکهای ناخوانده در دزفول، صدای پای اهریمن در خرمشهر
گاز اعصاب و خردل و سرفههای بیپایان مردم سومار و مریوان
و نفسهای بریده بریده در سردشت و جولان تاولها در جزیره مجنون.
کودکانی که غم دوری پدر را در آغوش صبوری مادران گریه میکنند
و مادرانی که مردانه زیستند تا غمِ بیپدری، یتیمی را به خلوتِ اسارات نبرد
و زنان و مردانی که فداکارانه از خود گذشتند تا وطن پابرجا بماند، با آرامش و امنیت.
لباس خاکی تقدس یافت چرا که با سرخی اقتدار یک ملت درآمیخت
و نجوای شبهای عملیات با دعای یک ملت به صبح ظفر لبخندی معطر زد
تا کهن سرزمین ایران همچون همیشه سرافراز عبور از بحرانها باقی بماند.
این روزها اما صداهایی نه تنها در غرب و جنوب که در سراسر ایران شنیده میشود
صدا آشناست، همچون خس خس سینههای مردم سردشت و حلبچه
سرفههایی که جان میستاند و نفسهایی که بالا نمیآید
و خانوادههایی که غریبانه عزیزانشان را به آغوش خاک میسپارند
و در تنهایی فاصلهها، غم دل بر گونه جاری میسازند.
تاریخ در حال تکرار شدن است و اما اینبار دشمن نامرئی است
و در هر گذرگاه و خانهای در کمین.
ترس و دلهره بر چهره شهرها چنگ میزند و برگ ها در بهار هم بر زمین میریزد.
فصل مبارزه است و دگربار باید برخاست و از خود گذشت.
جان بر کفانی به عرصه میآیند و شوری پرشعور موج می زند
و فرزندانشان در کنج تنهایی چشم بر در می دوزند تا کودکان کمتری یتیمی را هق هق کنند.
سنگرها در هر شهر و روستایی برپاست و ایثار لباس سپید به تن کرده است
و زنان و مردانی با چهرهایی پوشیده که ناشناختگی را زیبایی می بخشند.
هیچ کس به فکر خودنمایی نیست
مسابقه بر سر بیشتر ماندن است و خدمت افزون تر
و این صحنه ها چه نوای آشنایی دارد.
مدافعان سلامت خستگی را خسته و گلایه را شرمنده میکنند
و آرام آرام امید جوانه میزند و یکدلیِ یک ملت به ثمر مینشیند.
لباس سپید تقدس مییابد چرا که با عشق و مهربانی درآمیخته است
و باز هم سرافرازی در عبور از بحرانی دیگر در انتظار وطن
و دعای یک ملت و گلهایی معطر به عطر نجواهای شبانه تقدیم به مدافعان سلامت میشود
همانهایی که انسانیت و ایثار را معنایی دوباره بخشیدند
و ایران را جان دوبارهای دادند.
صحنهها آشنا بود
گویا زمان به بیش از ۳۰ سال قبل بازگشته بود
حمله اهریمن
نفسههایی که به شماره افتاده بود
حلبچه و صدای خس خس سینهها
دفاعی مقدس شکل گرفته بود
نیروهایی جان بر کف در حال اعزام به سنگرها بودند