حرف تو حرف
پایگاه خبری تحلیلی کلام تازه | دوشنبه 27 خرداد حدودا ساعتای 5 بعدازظهر بود که روزنامهها رو از چاپخونه آوردن خیلی حس قشنگی بود. یه شورواشتیاق خاصی داشت. وقتی چشمون به روزنامهها افتاد تموم اون خستگی شبایی که تا دیروقت تو دفتر روزنامه میموندیم به کلی فراموش شد. همه بچهها ذوق داشتند. هرکی دنبال مطلب و خبر خودش بود. آخه برای ما که تازه پا به عرصه روزنامه نگاری گذاشته بودیم و در حال آموزش دیدن، تماشای اولین چاپ ذوق دیگهای داشت. چاپ اولرو پشتسر گذاشتیم و یه استراحت کوچولو داشتیم تا دوباره انرژی بگیریم و برای چاپ بعدی آماده...