بازداشت داماد رسوایی به بار آورد / خدا به داد راحله رسید
- شناسه خبر: 17470
- تاریخ و زمان ارسال: ۲ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۲۷
- نویسنده: اتاق خبر کلام تازه
کلام تازه | جوان مشهدی نزد پلیس مشهد پرده از زندگی شوم خود برداشت.
جوان ۳۱ ساله ای که در عملیات طرح ارتقای امنیت اجتماعی و به اتهام فروش مواد مخدر دستگیر شده است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: مادرم همسر دوم پدرم بود اما هیچ گونه سازگاری و تفاهمی با هم نداشتند به همین دلیل زمانی که من ۳ سال بیشتر نداشتم آن ها از یکدیگر جدا شدند و من در کنار خواهر و برادران ناتنیام ماندم ولی آن ها هیچ رابطه خوبی با من نداشتند و همواره مرا اذیت می کردند.
پدرم کفاش بود و از صبح تا شب سرکار بود در این شرایط من از کمبود محبت رنج میبردم و احساس خوبی به دیگر اعضای خانوادهام نداشتم به همین خاطر فقط تا کلاس چهارم ابتدایی درس خواندم و دیگر نتوانستم به تحصیلاتم ادامه بدهم.
خلاصه ۱۳ ساله بودم که پدرم در ۸۲ سالگی از دنیا رفت و من تنها تکیهگاهم را از دست دادم. بعد از مرگ پدرم دیگر جایی در آن خانه نداشتم چرا که خواهر و برادران ناتنیام به من اهمیتی نمیدادند و مرا عضو خانواده خودشان به حساب نمیآوردند در این شرایط خانه را ترک کردم و در یک کارگاه سنگ بری مشغول کار شدم.
روزها را کار میکردم و شبها نیز همان جا میخوابیدم در محیط کارم با افرادی آشنا شدم که به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشتند.
کلام تازه را در اینستاگرام دنبال کنید
همنشینی و معاشرت با آنها مرا نیز به سوی مصرف مواد مخدر سوق داد به طوری که خودم هم نفهمیدم چگونه در منجلاب اعتیاد گرفتار شدم دیگر نمیتوانستم کارم را به درستی انجام بدهم و مدام خواب بودم تا این که صاحبکارم مرا اخراج کرد از آن روز به بعد به بهانههای مختلف از دوست و آشنا و فامیل پول قرض می گرفتم تا مواد مخدر تهیه کنم اما کار به جایی رسید که دیگر هیچکس به من پولی نمیداد وقتی اعتبارم را از دست دادم به خرده فروشی مواد مخدر روی آوردم تا بتوانم هزینههای سنگین مصرفم را تامین کنم.
بالاخره چند بار دستگیر شدم اما وقتی از زندان آزاد میشدم دوباره معتادان و مشتریان به سراغم می آمدند و من باز هم خرده فروشی را شروع می کردم در این سال ها هیچ گاه در اندیشه ترک مواد مخدر و اصلاح خودم نبودم چرا که پول مفت به چنگ می آوردم و برای اعتیادم هزینه میکردم با آن که ۲ سال از عمرم را پشت میله های زندان گذرانده بودم ولی این موضوع را پنهان کردم و ۶ ماه قبل به خواستگاری دختری شهرستانی رفتم او که فکر می کرد من در مشهد شغل مناسبی دارم و به کار آزاد مشغولم به خواستگاری ام پاسخ مثبت داد و من و «راحله» باهم ازدواج کردیم.
در این شرایط من به مشهد بازگشتم و مقدار بیشتری کریستال خریدم تا هزینه های عروسی را نیز پسانداز کنم ولی چند روز قبل ماموران تجسس کلانتری میرزاکوچک خان ناگهان مرا به محاصره درآوردند تا هنگام فروش مواد مخدر دستگیرم کنند اما من که مقداری مواد مخدر صنعتی را با خودم حمل می کردم با دیدن ماموران پا به فرار گذاشتم و تلاش کردم تا به هر طریق ممکن از چنگ آن ها بگریزم ولی ناگهان با شنیدن صدای شلیک گلوله پاهایم لرزید و در جا میخکوب شدم حالا هم که قرار است دوباره راهی زندان شوم نمیدانم سرنوشتم چگونه رقم میخورد و نامزدم هنگامی که واقعیت ماجرا را میفهمد چه تصمیمی می گیرد و …
بیشتر بخوانید: جشن عروسی که به قیمت جان میهمانان تمام شد/ یک فوتی و ۵۰ نفر تستشان مثبت شد
شایان ذکر است این متهم ۳۱ ساله در حالی روانه زندان شد که با صدور دستوری از سوی سرهنگ عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تحقیقات غیرمحسوس پلیس برای شناسایی دیگر عوامل مرتبط با این قاچاقچی مواد مخدر ادامه یافت.