من از احساس تنهایی بیزارم
- شناسه خبر: 10031
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۰ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۶
- نویسنده: کلام تازه - مهناز اصغری
پایگاه خبری تحلیلی کلام تازه | دکتر حقدادی، معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی خراسان رضوی به مناسبت «هفته تکریم سالمندان» یادداشتی را با عنوان «من از احساس تنهایی بیزارم» منتشر کرد.
در متن این یادداشت آمده است:
من یک سالمند هستم، علیرغم میل باطنی قبول کردهام که به دنیای سالمندی وارد شوم و از وقتی دریافتم که کمتر از قبل موثر هستم، کمتر مفیدم، رها شده ام، احساس بی کسی دارم و مرا نادیده می گیرند در ذهن خودم” احساس تنهایی” میکنم. حتی زمانی که دوروبرم پر است از دوستان و بستگان. ارتباطات من کم نیست ولی برداشت از این ارتباطات تغییر کرده و به زبان دیگر بگویم من تنها نیستم بلکه ” احساس تنهایی” می کنم. فکر می کنم مساله اصلی همه سالمندان همین است.
با هم سن و سالهای خودم دوست شدهام و چون آنها هم به همزبانی نیاز دارند پای درد دل آنها مینشینم و دریافتم که مشکل آنان نیز همین است.
“احساس تنهایی”
دریافتم آنهایی که قبل از پیری معاشرت اجتماعی بیشتر و گستردهای داشته اند کمتر چنین احساسی دارند.
شما میدانید و واضح است که دنیای پیری پر از دغدغه و استرس است. من و بسیاری از دوستان من همسر خویش را ازدست دادهاند، دوستان شفیق شان فوت کردهاند، افسرده شدهاند، کیفیت زندگی آنها افت کرده است، سلامت جسمی ندارند و سبدهای دارو با خود دارند.
نقص جسمی و ارتروز، بیماری قلبی، پیر گوشی و کم بینایی، فشار خون همراه همیشگی انهاست. بازنشستگی هویت و هدف آنها را تحتالشعاع قرار داده و محدودیت تردد نشاط آنان را هدف گرفته است. فرزندانشان دور شدهاند و گاهی هم بی احترامی و غفلت و رهاشدگی را از نزدیکترین افراد خانواده دریافت میکنند.
خیلی ها نیز دیابت و پارکینسون و آلزایمر و سرطان گرفته و مشکلات روز افزون دارند و این همه مشکل را، دیگران بخوبی درک نمیکنند.
دریافتهام که خوشبختترین سالمندان همانهایی هستند که زن و شوهر در کنار هم ماندهاند و غمخوار همدیگرند و آنهایی که دوستان خوبی دارند و تبادل عواطف میکنند.
در کتابی خواندم که ۲۵ تا ۵۰ درصد سالمندان” احساس تنهایی” دارند که البته آنهایی که در سرای سالمندان هستند و زنان نسبت به مردان بیشتر تنهایی را احساس می کنند. در این سالها دریافتم که آنچه سالمندان را می کشد بیماری و فقر نیست “احساس تنهایی” است. احساس تنهایی که آمد همه چیز را با خود میآورد. بیماری جسمی را، افسردگی و درماندگی را، فشار خون را و مرگ زود رس را… دریافتم که هر رابطهای به معنای رفع احساس تنهایی نیست. تا وقتی سالمند فرد حامی را منبع حمایت و در دسترس و مناسب تشخیص ندهد ارزیابی وی رفع احساس تنهایی نیست.
پس جوانترها چه کنند؟
ممکن است سوال کنید پس جوانترها چه کنند؟ به عنوان یک سالمند میگویم جوابش این است که ما را بی ارزش نپندارید. ما را رها نکنید. با ما در ارتباط باشید. بخصوص فرزندان و بستگان و دوستان توجه کنند، والدین و دوستان سالمند خود را فراموش نکنند. تماس بگیرند. زمینه حضوراجتماعی بیشتر را برای ما فراهم کنند. زمینه حضور ما را در مساجد و مناسک مذهبی فراهم کنند. ارتباط با خدا را در جمع از ما نگیرند. خاطرهها و تجربیات ما را جدی بگیرند، فعالیت مناسب با سن به بدهند. ما را از فضای تفریحات اجتماعی و عمومی وپارک محروم نکنند. ما را رسیدن به پزشک و دارو محروم نکنند. تا اخرین لحظه عمر تعامل با دیگران نیاز اساسی ماست.
لطفا ما را به انزوا نکشانید. چون ما از” احساس تنهایی” بیزاریم.