شبی که کودکان غزه در آرامش خوابیدند
- شناسه خبر: 41714
- تاریخ و زمان ارسال: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۸:۱۹
- منبع: کلام تازه
- نویسنده: کلام تازه - حمیدرضا جعفری
در ماههای اخیر، آسمان شبهای غزه جولانگاه اهریمن بیرحم شده بود، پیامآور مرگ و ویرانی بود، حتی ستارگان هم جرات چشم باز کردن و چشمکزدن نداشتند و در زمین نیز همه چشمان نگران آتشی بودند که از آسمان میبارید و رویاهای کودکانه بچههای فلسطینی را می سوزاند.
دیگر هیچ چشمی در غزه به آسمان شب خیره نمیشد و دیگر هیچ شبی کولهباری از سکوت و آرامش به همراه نداشت، شبهای غزه لبریز بود از نعرههای اهریمنی نفرتانگیز که تنها با بوی مرگ آرام میگرفت.
مدتها بود که نجوای لالایی شبانه جای خود را به نالههای کودکان وحشتزده و شیون مادرانی داده بود که پیکر زخمی و بیجان فرزندانشان را در میان آتش و دود جستجو میکردند.
شبها و در خرابههای غزه که با بوی باروت عجین شده بود، مادران بسیاری در حسرت در آغوش کشیدن فرزندانشان اشک میریختند و کودکان بسیاری در گوش عروسکهای زخمی خود لالایی به یادگار مانده از مادر را زمزمه میکردند.
اما آن شب با شبهای دیگر فرق داشت. پس از ماهها صدای هلهله تمام غزه را پر کرده بود، همه به آسمان خیره شده بودند و پایکوبی میکردند، حتی کودکانی که بیش از شش ماه بود از آن وحشت داشتند چشم از آسمان برنمی داشتند و دلشان نمی خواست که آن شب به پایان برسد، آسمان پر بود از پرنده هایی که همچون ابابیل غزه را نورانی می کردند و به سمت خانه اهریمن در حرکت بودند.
آن شب با دیگر شب ها فرق داشت، نه از وحشت خبری بود و نه از نعره اهریمن، نه از آتش خبری بود و نه از بوی باروت.
آن شب هیچ مادری در سوگ فرزند خود ناله نکرد و هیچ کودکی در کنار پیکر بی جان مادر از حال نرفت.
آن شب آسمان غزه مهمان داشت، پرنده هایی که با خود قصه های آزادی به همراه داشتند و فردای رهایی از بند اهریمن را به کودکان فلسطینی نوید می دادند.
آن شب کودکان غزه به اندازه تمام ماه های گذشته به آسمان خیره شدند و به جای ستارگان، پرندگان مهاجری که از ایران آمده بودند را می شمردند و آن قدر لبخند زدند تا بر روی خرابه ها خوابشان برد، بدون ترس و بدون وحشت از دست دادن.
«حمیدرضا جعفری؛ سردبیر نشریه کلام تازه»