روایت تکان دهنده از مرگ تلخ نوجوان ۱۵ ساله زیر تک درخت جاده / آن شب دختری مرد!
- شناسه خبر: 22167
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۲۱
- نویسنده: اتاق خبر کلام تازه
کلام تازه | با دستگیری ۲ متهم در پرونده مرگ مشکوک دختر ۱۵ سالهای در مشهد، زوایای تلخ و دردناکی از ماجراهای زیر پوست شهر نمایان شد.
سپیده دم ۵خرداد گذشته زنگ تلفن پلیس ۱۱۰ به صدا درآمد وخبر از کشف جسد دختری نوجوان زیر تک درخت جاده خاکی در دو راهی روستای سالارآباد و دستگردان میداد. کف سفیدرنگ از دهان و بینی دخترک بیرون آمده بود اما آثاری از ضرب و جرح روی پیکر وی دیده نمیشد.
درحالی که جست وجوها با عکس برداری از جسد برای شناسایی هویت دختر نوجوان ادامه داشت زن میانسالی گم شدن دخترش را به پلیس اطلاع داد. چند روز بعد با تطبیق تصاویر و لباسهای دختر گمشده با جسد دختر نوجوان، بخشی از معمای پیچیده «مرگ مشکوک» حل شد. او دختر ۱۵ سالهای به نام «مبینا» بود که یک روز قبل از کشف جسد از خانه بیرون آمده و دیگر هیچ کدام از اعضای خانواده از وی خبری نداشتند. «مبینا» دختری دانش آموز بود که از گوشی تلفن مشترک با مادر و برادرش برای کلاسهای مجازی استفاده می کرد.
در اثنای تحقیقات و بررسی پیامکهای ارسالی به گوشی تلفن مشترک این خانواده، ناگهان سرنخی از این کلاف پیچیده به دست آمد. «حاضر باش دنبالت می آیم!» ، «اگر برادرت تو را اذیت میکند، من او را گوشمالی میدهم!». عامل ارسال این پیامک جوانی به نام «امید» بود که با «مبینا» قرار گذاشته بود. بلافاصله تحقیقات روی این جوان متمرکز و مشخص شد او از خرده فروشان حرفهای و سابقه دار مواد مخدر است که از مدتی قبل مواد مصرفی برادر و مادر مبینا را تامین میکند. او به افسر پرونده گفت: زمانی که با موتورسیکلت مواد مخدر صنعتی برای مادر و برادر «مبینا» میبردم با او آشنا شدم و تلفنی و پیامکی با یکدیگر در ارتباط بودیم چراکه من «شیشه» خرید و فروش میکنم. من اطلاعی از مرگ مبینا ندارم آخرین بار بعدازظهر روز چهارم خرداد بود که به مبینا پیامک دادم تا با هم گشتی بزنیم! حدود ساعت ۴ بعدازظهر او را سوار موتورسیکلت کردم و پس از نوشیدن آب میوه در کوی رضاییه، به منزل خودم بردم چرا که همسر و دختر کوچکم برای شرکت در مجلس عروسی یکی از بستگانم به تهران رفته بودند. من پای بساط مواد نشستم و مبینا هم یک عدد قرص متادون ۴۰ خورد و بعد هم سیگار کشید اما حالش خوب بود تا این که حدود نیمه شب شد. از مبینا خواستم به خانه بازگردد ولی او ادعا می کرد اگر در این وقت شب به منزل برود مادرش او را کتک می زند. بالاخره مشاجره و کشمکش های ما ادامه داشت تا این که به او گفتم: «من نمیتوانم از تو در خانه ام نگهداری کنم.» او هم که خیلی ناراحت شده بود با عصبانیت بیرون رفت و من دیگر از او خبری نداشتم.
کلام تازه را در تلگرام دنبال کنید
در پی اعترافات “امید” بلافاصله کارآگاهان به ردیابی شماره تلفنی پرداختند که مبینا از آن گوشی پیامکهای شبانه را برای امید ارسال کرده بود. طولی نکشید که جوان متاهلی به نام “محسن” دستگیر شد.
دومین متهم این پرونده جنایی گفت: ساعت حدود ۳ بامداد روز چهارم خرداد بود که به قصد خرید مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه از خانهام در یکی از روستاهای اطراف مشهد خارج شدم و به خیابان چمن آمدم. دختر نوجوانی را دیدم که با خودش ناله میکرد. به من گفت : دنبال یک گوشی میگردم تا تماس بگیرم. من هم گوشی تلفنم را دادم . او چند بار تماس گرفت ولی کسی به تماسش پاسخ نداد. بعد از آن هم چند بار پیامک فرستاد. او را سوار موتورسیکلت کردم و دقایقی را دور زدم بعد هم به طرف منزل خواهر معلولم در بولوار طبرسی شمالی رفتم. حدود نیم ساعت در خانه خواهرم با هم بودیم که دیدم حال آن دختر خوب نیست و نفس نمیکشد. کف از دهانش بیرون آمده بود. خیلی ترسیده بودم پیکرش را درون شال خودش گذاشتم و آن را دور کمرم بستم. تا از روی موتورسیکلت سقوط نکند. بعد هم به طرف ابتدای جاده سالارآباد به راه افتادم و پیکر او را زیر درختی در جاده خاکی انداختم.
۲ متهم این پرونده روانه زندان شدند تا نظریه پزشکی قانونی، گره از معمای پیچیده و مرگ تلخ دختر نوجوان بردارد./خراسان