رفیق کشی در ۱۴ سالگی تا قتل در جوانی!
- شناسه خبر: 44108
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۷ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۲۸
- منبع: روزنامه خراسان
- نویسنده: اتاق خبر کلام تازه
به گزارش کلام تازه، ماجرای وحشتناک این متهم خطرناک که از سوی شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی وانقلاب مشهد تحت تعقیب قضایی قرارگرفته بود،از نیمه دوم سال ۹۷ زمانی آغاز شد که نیروهای امدادی پیکر خون آلود مرد ۴۵ساله ای به نام«اسماعیل-ک»را از مقابل منزلی در بولوار بهمن منطقه خواجه ربیع مشهد به مرکز درمانی انتقال دادند اما تلاش کادر درمانی بیمارستان شهید هاشمی نژاد برای نجات وی از مرگ به نتیجه نرسید و مجروح این حادثه بر اثر عوارض ناشی از اصابت چاقو به نواحی حیاتی بدن جان سپرد.
طولی نکشید که با حضور قاضی کاظم میرزایی(قاضی وقت ویژه قتل عمدمشهد)در صحنه حادثه، تحقیقات قضایی آغاز و مشخص شد جوانی به نام «ناصر-و» او را هدف ضربات چاقو قرارداده و از محل گریخته است. به همین دلیل بررسی های پلیسی با دستورهای ویژه و راهنمایی های قاضی وقت شعبه ۲۱۱دادسرای عمومی وانقلاب مشهد وارد مرحله جدیدی شد و مشخصات متهم به قتل فراری در اختیار نیروهای انتظامی و مراکز تخصصی پلیس قرارگرفت؛ اما مدتی بعد رصدهای اطلاعاتی نشان داد که متهم ۲۹ ساله به طور قاچاقی به کشور افغانستان گریخته است. در حالی که اقدامات قانونی برای دستگیری وی در افغانستان ادامه داشت،کارآگاهان پلیس آگاهی به سرنخ هایی رسیدند که بیانگر بازگشت متهم به قتل فراری به کشور بود. بنابراین گروهی از افسران زبده پلیس آگاهی با دستور سرهنگ محمدرضا فدائیان(رئیس پلیس آگاهی مشهد) رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی مخفیگاه وی ادامه دادند تا این که مشخص شد این متهم فراری که به طور غیابی در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به قصاص نفس محکوم شده بود،در شهرستان بومهن و با مشخصات جعلی مشغول به کار شده است. بنابر گزارش روزنامه خراسان ،با این سرنخ مهم،بی درنگ کارآگاهان عازم بومهن شدند و محکوم به اعدام را دستگیر کردند .
آنچه می خوانید گفت و گوی اختصاصی خبرنگار روزنامه خراسان با این محکوم فراری است .
نامت چیست؟ ناصر-و.
چندساله هستی؟ اسفند سال ۶۸ به دنیا آمدم.
سواد هم داری؟ تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم.
اهل کجایی؟ اهل و ساکن مشهد هستم و در خیابان دریای دوم زندگی می کردم.
پدرت چه شغلی دارد؟ بنای ساختمان بود اما حدود۲سال قبل در زمانی که من فراری بودم، از دنیا رفت.
بعد از ترک تحصیل چه کردی؟ یکی از همسایگانمان در خیابان دریای دوم مشهد استاد گچ کاری ساختمان بود، من هم از همان دوران نوجوانی با او سرکار گچ کاری می رفتم و گاهی هم در یک کارگاه خیاطی در اطراف میدان ۱۷ شهریور مشهد کار می کردم.
سابقه کیفری هم داری؟ بله!۵سال زندان بودم و بعد هم به مدت ۱۰سال تبعیدی تعلیقی بودم.
به چه جرمی؟ قتل!در ۱۴ سالگی یکی از دوستانم را با ضربه چاقو کشتم!
درباره ماجرای رفیق کشی بیشتر توضیح می دهی؟ سال۸۲ بود؛ حدود ۱۳یا ۱۴ سال سن داشتم.آن روز با یکی از بچه های هم محله ای در خیابان میثم شمالی نشسته بودیم که شوخی شوخی کارمان به درگیری کشید. او به من توهین ناموسی کرد من هم بی درنگ چاقو کشیدم و ضربه ای به او زدم بعد هم وقتی او در بیمارستان فوت کرد، من به جرم قتل عمدی دستگیر شدم و مرا با حکم دادگاه به کانون اصلاح و تربیت بردند.
چه شد که آزاد شدی؟ من به خاطر همین قتل ،۵سال تحمل کیفر کردم تا این که پدرم منزل مسکونی اش را فروخت و با پرداخت ۱۸۰میلیون تومان دیه، بالاخره رضایت خانواده مقتول را گرفت و من در سال ۸۷ آزاد شدم.
بعد از آزادی چه کردی؟چندماه سرگردان بودم ولی بعد تصمیم گرفتم به خدمت سربازی بروم. به همین خاطر هم عازم مرکز آموزشی در خراسان شمالی شدم و خدمتم را در کلانتری سجاد مشهد ادامه دادم تا این که بعد از ۱۹ماه دوران سربازی ام به پایان رسید و در بازار کار مشغول شدم.
به همان شغل گچ کاری بازگشتی؟ نه!یک انبار خرید و فروش ضایعات در منطقه خواجه ربیع راه اندازی کردم که درآمد خوبی هم داشت.
متاهلی؟بله!سال ۹۱ ازدواج کردم.
با همسرت چگونه آشنا شدی؟او را نمی شناختم .عمه اش همسایه ما بود که با مادرم صحبت کرده بودند. این گونه ازدواج کردم و بعد از ۱۶ماه دوران نامزدی مراسم عروسی را برگزار کردیم.
فرزند هم داری؟۴دختر و پسر دارم که پسر بزرگترم۱۲سال و کوچکترین آن ها دختر۳ ساله ام است.
دومین قتل چگونه رخ داد؟ در انبار ضایعاتی من برخی افراد کار می کردند که روزی فهمیدم فردی با شوکر به گردن پدرم زده است! با یکی از کارگران ضایعاتی رفتیم به محل زندگی آن ها که دیدم طرف های مقابل با چوب و چماق شیشه های منزل پدرم را شکسته اند و او را کتک زده اند! من هم درگیر شدم و با چاقو به گردن مرد۴۵ ساله ای زدم که از خانه بیرون آمده بود.
پشیمانی؟ اتفاق افتاد ؛قصد قتل نداشتم.
چرا فرارکردی؟ چون در میان محکومیت هایی که داشتم ۱۰ سال هم تبعیدی تعلیقی بود که هنوز چندماه تا پایان دوران تعلیق باقی مانده بود.
بعد از قتل چه می کردی؟ شبانه از طریق مرز تربت جام به افغانستان رفتم و درآن جا راننده تریلر شدم.
ریشه این همه خلافکاری آن هم در حد جنایت را چه می دانی؟ نمی دانم!فکر می کنم ریشه آن بدبختی و زندگی فلاکت بارم باشد.
یعنی غرور را علت آن نمی دانی؟ غرور هم نقش مهمی در ارتکاب قتل دارد ولی تنها این نیست وقتی جوان یا نوجوانی غلطی می کند و مجازات می شود، دیگر نباید دوباره دعوا کند ولی من کسی را سراغ دارم که به خاطر چندغاز پول آدم کشته است. باید به زندگی ام می چسبیدم که…
چرا خودت را به پلیس معرفی نکردی؟ خواستم پسرم به ۱۴ سالگی برسد بعد خودم را معرفی کنم!
حالا اگر دوستان فرزندانت در مدرسه یا محله او را سرزنش کنند که پدرت قاتل است،چه احساسی خواهند داشت؟نمی دانم!آن ها هم خدا را دارند!
خانواده ات در مدتی که فراری بودی، چگونه زندگی می کردند؟ با حقوق بازنشستگی پدرم و یارانه دولت روزگار می گذراندند.
چندخواهر وبرادر داری؟ ۴خواهر دارم ولی با مرگ برادرم من تک پسر شدم!
برادرت چرا فوت کرد؟ او از من بزرگتر بود؛ ۳ روز به زمان برگزاری مجلس عروسی اش باقی مانده بود که به همراه برخی از نزدیکانم سرکار رفته بود که آن ها او را در چاه آب انداخته بودند. چون سرش به میله آهنی بالای بالابر کنار چاه خورده و دچار خونریزی شده بود. بعد از آن هم یکی از بستگانم ۶ماه در زندان بود که پدرم رضایت داد .
برای افرادی که احتمال دارد مرتکب چنین جنایتی شوند، چه توصیه ای داری؟ توصیه فایده ای ندارد! اگر خودشان از چاقو نترسند! نصیحت نتیجه ای ندارد و روزی به سرنوشت من دچار می شوند که دیگر خیلی دیر است. فقط باید از چاقو بترسند و هیچ گاه آن را به خاطرخودنمایی و غرور در جیبشان نگذارند که مثلا دیگران از او حساب ببرند! عاقبت چاقوکشی حتی قابل تصور هم نیست چرا که وقتی حکم اعدام را به دستت می دهند دیگر اشتباه کردم چاره کار نخواهد بود!