دیپلماسی اسیر دوقطبی های جناحی
- شناسه خبر: 11102
- تاریخ و زمان ارسال: ۱ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۴
- نویسنده: کلام تازه - مریم اصغری
پایگاه خبری تحلیلی کلام تازه – همایون طیاری آشتیانی | انتخاباتی که نتیجه قطعی آن به دلیل برجام و همچنین اعمال تحریمهای یکجانبه ایالات متحده علیه کشورمان، علیرغم برخی اظهار نظرهای خلاف واقع، تاثیری غیرقابل انکار بر سیاست و اقتصاد ایران برجای خواهد گذاشت.
با توجه به رویکردهای متفاوت دو نامزد اصلی و احزاب حامی آن ها برای مواجهه با ایران، این تاثیرگذاری طبیعی و البته به دلیل شرایط بحرانی کشورمان بیش از گذشته در افکار عمومی و حتی در میان تصمیم سازان حائز اهمیت شده و البته همچون بسیاری از موضوعات مختلف در چنبره دوقطبیهای سیاسی و اجتماعی گرفتار آمده است.
دوقطبیهایی که در سطح جامعه و حتی در میان برخی به ظاهر نخبگان سیاسی کشور تا حد دشمن انگاری طرف مقابل هم پیش رفته است. با توجه به موارد فوق و بررسی آنچه در روزهای اخیر فضای رسانه ای کشور و افکار عمومی را به خود مشغول کرده و با عنایت به این امر که حضور بایدن در کاخ سفید تقریبا قطعی و از سوی جامعه جهانی نیز پذیرفته شده است و تاکید بر این نکته مهم که قرار نیست با ریاست جمهوری بایدن مشکلات ریشهای ایران و آمریکا حل شده و معجزهای در روابط بین دو کشور ایجاد شود، توجه به نکات زیر قابل تامل است.
شباهت یا تفاوت بایدن و ترامپ
در هفتههای گذشته هرچه کارزار انتخاباتی در ایالات متحده جدیتر میشد، تقابل تفکری که سعی در القای یکی بودن بایدن و ترامپ را داشت و نگاهی که بین این دو نامزد انتخاباتی آمریکا تفاوت قائل بود پررنگ تر میشد.
جریان مخالف دولت، برجام و مذاکره سعی وافری به خرج داده و میدهد تا ترامپ و بایدن را دو روی یک سکه معرفی کند و از این طریق در مقابل هر گونه تغییرات احتمالی در رویکرد کشورمان در مقابل بازگشت آمریکا به برجام مانع تراشی کرده و به یارگیری اجتماعی در میان مردم و مدیران اقدام نماید.
اما این نگاه با یک سوال جدی مواجه است که پاسخ صریح به آن میتواند به درستی یا نادرستی این تفکر ختم شود. چگونه میتوان رئیس جمهوری را که با بی اعتنایی به معاهدات بینالمللی و اعمال تحریمهای ظالمانه و سیاست فشار حداکثری، اقتصاد کشورمان را فلج کرده و زندگی و معیشت اکثریت مردم ایران را به مخاطره انداخته تا جایی که حتی برای واردات دارو نیز به مشکل برخوردهایم با شخصی که از طراحان برجام بوده و قصد بازگشت به آن و برداشتن بخشی از تحریم ها را دارد یکی دانست؟
در صورت اجرای برجام در ماههای آینده و بهبود نسبی معیشت مردم و خروج کشور از بحران اقتصادی، این جریان سیاسی چه پاسخی حداقل برای بدنه اجتماعی طرفدار خود خواهد داشت؟ نکته مهم اینکه وقتی در زمان شمارش آرا و با افزایش آرای الکترال بایدن، بازار ایران واکنش مثبتی نشان میدهد و با ریزش قیمتها مواجه میشویم.
یعنی جامعه ایرانی یکی بودن ترامپ و بایدن و بیتاثیری برجام بر زندگی مردم را باور ندارد و اهمیت چندانی برای این تفکر قائل نیست و امکان بهبود شرایط در سایه اجرای برجام را از قبل پذیرفته است و آن را روزنهای برای بهبود شرایط خود میداند.
دو قطبی مذاکره و مقاومت
متاسفانه یکی از مشکلات جامعه ایرانی در سال های اخیر، علاقمندی افراطی به دوقطبی سازی مسائل مختلف در حوزه های گوناگون است. دو قطبی مذاکره و مقاومت نیز از جمله موضوعاتی است که سعی دارد هرگونه مذاکره را خیانت و در مقابل مقاومت در برابر زیاده خواهی ها قرار دهد.
نگاهی که حتی تلاشی برای این امر نمی کند و یا سعی دارد این تلاش را از مخاطب سلب کند که مذاکره به معنی پذیرش منفعلانه و بیچون و چرای شرایط طرف مقابل نیست و میتوان برای رسیدن به یک توافق برد برد و کاهش آلام مردم و با حفظ اصول و منافع ملی به یک مذاکره مورد تایید ارکان نظام ورود کرد و نهایتا در صورت نرسیدن به توافق مطلوب به نقطه آغازین بازگشت. (در خصوص سیاست های مقاومتی هم مباحث فراوانی مطرح است که در این مقال نمی گنجد که شاید مهمترین آن چرایی همراه نبودن مسئولین و خانواده های آنان در پذیرش تبعات چنین سیاستی هایی است که هیچ گاه گزندی به رفاه و آسایش آنان وارد نمی شود و تنها مردم هستند که با پوست و استخوان خود باید در مقابل سختیهای ناشی از سیاستگذاریهای داخلی و خارجی مقاومت به خرج دهند.)
در خصوص مذاکره احتمالی در چارچوب برجام اشاره به این نکته ضروری است که اظهارات عجولانه برای بستن روزنههای امید به مذاکره و سنگاندازی در مقابل امکان بهبود شرایط کشور همانقدر خطرناک و فرصت سوزی است که ذوق زدگی و معجزه دانستن پیروزی بایدن میتواند چالش برانگیز باشد.
البته در روزهای اخیر از درون جریان اصولگرایی نیز زمزمههایی مبنی بر بی اشکال بودن مذاکره برای تامین منافع مردم شنیده می شود ولی به شرط آن که مذاکره کننده اصولگرا باشد و نه اعضای دولت فعلی.
این بدین معناست که جریان اصولگرایی با احتمال پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سعی دارد بدنه اجتماعی خود را برای ورود به مذاکرات آماده کند و مشکل را نه در مذاکره بلکه در تیم مذاکره کننده معرفی کند بدون آنکه به این مهم اشاره نماید که تیم مذاکره کننده هستهای به دفعات از سوی مقام معظم رهبری مورد حمایت و تایید قرار گرفته است.
نکته مهم این که مخالفان گفتگو و مذاکره با آمریکا به این امر تعمدا بیتوجهی نشان میدهند که رهبر انقلاب در ۲۶ شهریور ۹۸ ضمن مخالفت شدید با هرگونه مذاکره دو جانبه با آمریکا در آن مقطع زمانی و با شرایط مطرح شده از سوی کاخ سفید، شرط مذاکره با آمریکا را بازگشت این کشور به برجام و در چارچوب توافق هستهای و با حضور دیگر اعضا عنوان کردند، یعنی دقیقا آنچه دستگاه دیپلماسی کشور در پی تحقق آن می باشد.
دیپلماسی در کف خیابان
متاسفانه در سالهای اخیر با پدیدهای عجیب در عرصه سیاسی اجتماعی کشور مواجهیم که روند منطقی برای تصمیم گیری های کلان کشور را با مشکل مواجه ساخته است.
دوقطبی سازی موضوعات مهمی مانند برجام و اف ای تی اف و تلاش برای مطرح کردن آن ها در کف خیابان و در تجمعاتی که اکثر حاضران کمترین اشرافی به اصل موضوع نداشته و تنها به دلیل تعلقات سیاسی، جناحی و شخصی اقدام به واکنش های احساسی می کنند، پاشنه آشیل تصمیم گیری در کشور شده است.
تصور اینکه بازهم در خصوص برجام و مذاکره شاهد شعار له و یا علیه یک امر مهم سیاسی باشیم نکتهای است که باید از هم اکنون برای پیشگیری از آن فکر عاجلی صورت گیرد.
اگر کمترین علاقهای به نظام، مردم و میهن در میان جریانات سیاسی وجود داشته باشد باید اجازه دهند در فضایی عقلانی و کارشناسانه و به دور از تعصبات جناحی و گروهی و با پرهیز از نگاه صفر و صدی به مسائل مهم به خصوص در سیاست خارجی که ارتباط مستقیمی به منافع ملی و بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی جامعه دارد، تصمیم سازی براساس تامین منافع ملی صورت گیرد نه بر اساس آنچه در برخی تریبونها، کف خیابان و پیامکهای سازماندهی شده بر تصمیم سازان تحمیل میشود.
دشمنان منطقهای در کمین برجام
نکته مهم دیگر در موضوع بازگشت احتمالی ایالات متحده به برجام، مخالفت لابی صهیونیستی و کشورهای مرتجع منطقه با توافق هستهای، رفع تحریمها و کاهش سطح تنش میان ایران و آمریکاست.
چهار سال تلاش مخالفان ایران برای رویارویی ترامپ با ایران و رویای خبیثانه فروپاشی کشورمان، با حضور بایدن در کاخ سفید و بازگشت به توافق هستهای رنگی میبازد و میتواند به یک کابوس برای طراحان آن تبدیل شود و این موضوع مهمی است که نباید از اهمیت آن غافل شد.
توجه به این امر که میتوان با مذاکره در چارچوب برجام علاوه بر کاستن از مشکلات مردم ایران، نقشههای شوم منطقهای مانند معامله قرن را نیز تحت تاثیر قرار داد، اهمیت تعامل عزتمندانه و نه ساده انگارانه را بیش از پیش نمایان می سازد.
پرهیز از سادهانگاری
تاکید بر اجرای برجام و مذاکره در چارچوب توافق هستهای برای تامین منافع کشور نباید ما را دچار ساده انگاری و نگاههای تقلیل گرایانه کند. جو بایدن میتواند برای کشورمان یک فرصت و نه یک معجزه باشد. فرصتی که در صورت بهره برداری عقلانی از آن می تواند فضای تنفسی محدودی را برای سیاست خارجی و اقتصاد کشورمان فراهم آورد.
تصور اینکه همه مشکلات کشور با مذاکره با غرب و به خصوص ایالات متحده قابل حل است بیش از آنکه منطقی به نظر برسد به یک خودفریبی و سرابی میماند که عقلانیت را در خود فرو میبرد و باید از آن به شدت پرهیز کرد.
مشکلات و اختلافات ایران و آمریکا، ریشهای و در فضای کنونی جامعه جهانی نه تنها قابل حل نیست بلکه کاستن از آن هم چندان قابل تصور نخواهد بود. در فضای حاکم میان دو کشور، نه تعصبات شعارگونه پاسخگوی نیازهاست و نه با خوش باوری و ساده انگاری در خصوص رابطه با آمریکا نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد.
تعصبات غرب ستیزانه و نگاههای غربزده دو لبه یک قیچی است که مصالح ملت و انسجام داخلی را تکه تکه خواهد کرد و شکاف میان مردم و تداوم نارضایتیها را در پی خواهد داشت. بازگشت آمریکا به برجام فرصت مناسبی است برای مدیریت تنش و نه حل ریشهای همه مشکلات.
مسیر دیپلماسی؛ سخت اما گره گشا
با توجه به تجربیات گذشته و باور به سیاستهای خصمانه و غیرقابل تغییر هیات حاکمه آمریکا در مواجهه با کشورمان، بهترین مسیری که میتواند نتایج مطلوبی را برای کشور به همراه داشته باشد، اعتماد به دستگاه دیپلماسی و فراهم کردن شرایط حمایتی برای تصمیم سازان این عرصه و با محوریت وزارت خارجه است تا در چارچوب سیاستهای کلی نظام و بر پایه اصول مترقی عزت، حکمت و مصلحت و بدون حاشیه سازی و سنگ اندازی برخی جریانهای تندروی داخلی، از منافع کشور دفاع و مسیری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی که موجب افزایش نارضایتیهای عمومی شده است فراهم شود.
سخنان غیردیپلماتیک، به دور از اخلاق اسلامی و فرهنگ ایرانی و مخالف با منافع ملی که ریشه در تعلقات جناحی و گروهی دارد، تنها میتواند به بسته شدن روزنههای امید مردم و محدود شدن فرصتهای در اختیار دستگاه دیپلماسی کشورمان منجر شود. متاسفانه سال هاست که تیم مذاکره کننده کشورمان که بارها مورد تایید رهبری نظام هم قرار گرفتهاند از سوی دو جبهه تندروهای داخلی و دشمنان خارجی متشکل از برخی کشورهای عرب منطقه، رژیم صهیونیستی و براندازان خارج نشین مورد هجمه های شدید قرار دارند.
برجام و معیشت مردم در اسارت انتخابات ۱۴۰۰
نگاه منصفانه و به دور از تعصبات جناحی موید این مهم است که حرکت به سوی احیای برجام و کاهش تحریمها موضوع مهمی است که میتواند گشایشهایی را در وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم به وجود آورد و این امر میتواند فرصت ایده الی برای دولت روحانی و حامیان اصلاح طلب وی برای ترمیم بدنه اجتماعی و برگ برندهای برای انتخابات ۱۴۰۰ باشد و از طرفی جریان اصولگرایی نیز به این امر واقف است و سعی وافری به خرج می دهد تا موضوع مذاکرات را یا به طور کامل منتفی و یا به بعد از انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی کاندیدای خود موکول کند تا گشایش حاصل از مذاکرات را مصادره به مطلوب نماید.
این نگاه و طرز تفکر که متاسفانه وضعیت سخت و کمرشکن مردم در آن محلی از اعراب ندارد، از سوی هر جریانی که مدیریت شود به نوعی به اسارت گرفتن برجام و معیشت مردم و نوعی گروکشی سیاسی انتخاباتی و برخلاف منافع کشور و مصلحت عمومی است.
عدم خروج از برجام، مهر تاییدی بر آن
خروج یک جانبه ایالات متحده و پیامد آن اعمال تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان رخداد غیرمترقبهای در سطح جامعه جهانی بود که تنها از پدیده غیرقابل پیش بینی همچون ترامپ بر می آمد، اما نکته بسیار مهمی که در مواجهه با این یکجانبه گرایی وجود دارد و مخالفان برجام رغبتی به بیان آن ندارند این امر است که مجموعه نظام و نه تنها دولت، علیرغم تهدیدهای قبلی، آنگونه که تصمیم به تایید و امضای برجام گرفت هیچ تصمیمی مبنی بر خروج از توافق هسته ای اتخاذ نکرد و ماندن در برجام را در راستای منافع ملی ایران قلمداد نمود. این موضوع موید این نکته است که برجام علاوه بر محتوای مهم آن در صورت اجرا، حتی در صورت عدم اجرای کامل هم میتوانست پیامدهای ناگوار تصمیمات ترامپ را خنثی کند و باقی ماندن ایران در برجام بی محتوا، علاوه بر اینکه تصمیمی منطقی و مطابق با منافع کشور بود، مهر تاییدی بر صحت عملکرد دستگاه دیپلماسی، تیم مذاکره کننده و چارچوب قوی توافق هسته ای را به نمایش می گذاشت که خوشایند مخالفان مذاکره و توافق هستهای نبوده و نیست.
دیپلماسی نیازمند تنفس
در پایان باید توجه داشت که جامعه جهانی حرکت رو به جلوی خود برای رسیدن به توسعه را به دلیل سیاستهای ایران متوقف نخواهد کرد و در تمام سالهایی که در داخل کشور دوقطبیهای درست یا غلط بودن برجام، اف ای تی اف و موارد مشابه مطرح بوده و جریانات سیاسی در حال نزاع بر سر منافع گروهی خود بودند و در برابر موفقیت یکدیگر سنگ اندازی می کردند، کشورهای منطقه و جهان در تعامل با یکدیگر، رفاه بیش از پیش را هدف قرار داده آیندهای بهتر را برای مردمان خود ترسیم میکردند.
در چنین شرایطی برای یکبار هم که شده باید اجازه داد فرآیند تصمیم گیری در مسئلهای که در زندگی تک تک مردم کشور تاثیر شایانی دارد، مسیر منطقی و عقلانی را در آرامش سپری کند و دیپلماسی کشور به دور از غبار تخریب و تارهای تهدیدی که مانع تنفس و حرکت صحیح آن میشود تنفس کرده و میسر حل مشکلات کشور را بپیماید.