اظهارات عجیب زن مشهدی در خصوص ارتباط همسرش با اجنه
- شناسه خبر: 23306
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۰ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۲۹
- نویسنده: اتاق خبر کلام تازه
از مدتی قبل که فهمیدم همسرم با اجنه درگیر است و مدام با آنها کتک کاری میکند، وحشت سراسر وجودم را فراگرفت تا اینکه در جیبهای او قرص پیدا کردم.
زن ۲۵ ساله در ادامه این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: پدرم از اتباع خارجی بود که برای یافتن شغل به استان خوزستان مهاجرت کرد و درآن جا عاشق مادرم شد اما چون مدارک اقامت در ایران را نداشتیم، با مشکلات زیادی روبه رو بودیم تا اینکه ۹ سال قبل پدرم به مشهد مهاجرت کرد و من هم به تحصیلاتم ادامه دادم.
زن جوان ادامه داد: در مقطع دبیرستان با دختری به نام «فهیمه» آشنا شدم و ارتباطی صمیمانه بین ما به وجود آمد. در همین اثنا فهیمه ازدواج کرد و من هم وارد دانشگاه شدم اما هنوز امتحانات ترم اول تمام نشده بود که روزی فهیمه به دیدارم آمد و پسرعمهاش را برای ازدواج به من معرفی کرد. من هم که شناختی از خانواده آنها نداشتم، بعد از چند دیدار حضوری با «هوشنگ» پذیرفتم با او ازدواج کنم اما در جلسه خواستگاری به خانوادهاش تاکید کردم که مدارک و شناسنامه ایرانی ندارم و در حال طی مراحل قانونی هستیم. خلاصه ما با قرائت خطبه عقد ازدواج کردیم اما ثبت رسمی آن درحالی به آینده موکول شد که هوشنگ هیچ کاری برای این موضوع انجام نمیداد.
وی ادامه داد: همسرم کسب و کار مشخصی نداشت و بیشتر اوقات بیکار بود. با آنکه از حدود چهار سال قبل زندگی مشترکمان را آغاز کردیم ولی او هیچ حس عاطفی به من نداشت و تنها به دنبال رفیق بازی بود. این ماجرا که از آغاز زندگی مشترکمان ادامه داشت، روح و روانم را به هم میریخت و از اینکه همسرم ارتباط نزدیکی با من نداشت، بسیار نگران بودم اما او نگرانیهای من را با خشونت و پرخاشگری پاسخ میداد تا اینکه از رفتارهای عجیب و غریبش به شدت وحشت کردم.
زن جوان بیان کرد: همسرم مدام با خودش حرف میزد و در حالی که کارد بزرگی را زیر متکا میگذاشت تا صبح نمیخوابید. او مدعی بود اجنه اذیتش میکنند و همواره با موجودات خیالی درگیر بود.
وی افزود: بیشتر اوقات با پیکری کبود و زخمی وارد منزل میشد و ادعا میکرد اجنه کتکش زدهاند. من هم اگرچه از این رفتارش وحشت داشتم اما کاری از دستم ساخته نبود تا اینکه یک روز درون جیبهایش تعدادی قرص با بسته بندی سفید رنگ پیدا کردم ولی هوشنگ مدعی بود آن قرصهای بی نام و نشان مخصوص سردرد است.
کلام تازه را در تلگرام دنبال کنید
زن جوان افزود: با آنکه باورم نمیشد، سکوت میکردم چون با اصرار من عصبانی میشد و به شدت کتکم میزد. حالا هم وجود مرا انکار میکند و میگوید تو زن من نیستی. هیچ مدرکی هم نداری.
وی افزود: مدتی قبل نیز وقتی با هم مشاجره کردیم او از خانه بیرون رفت و تاکنون خبری از او ندارم. اکنون به کلانتری آمدهام تا از طریق قانونی طلاق بگیرم. از اینکه با جوانی ناشناس ازدواج کردم و زندگی و آیندهام را به پایش ریختم، بسیار پشیمانم اما خدا را شکر میکنم که هنوز فرزندی ندارم.
گزارش خراسان حاکی است؛ به دستور سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) رسیدگی کارشناسی به این پرونده توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد./خراسان