لوله فاضلاب، سقف دارد اما خانه نیست!
- شناسه خبر: 10685
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۴۳
- منبع: کلام تازه
- نویسنده: کلام تازه - نگار طاهونچی

پایگاه خبری تحلیلی کلام تازه – نگار طاهونچی | زن، مرد، کودک… به آنها یک خانواده میگویند اما پدیده فقر و اعتیاد دست در دست هم داده است تا نه طعمی از زندگی بچشند و نه حتی امیدی به فردا داشته باشند. درست در شبهای سردی که ما در زیر پتو با نهایت دغدغه، سرانه مطالعه را نسبت به فضای مجازی رصد میکنیم، عدهای تا صبح از سرما مغز استخوانشان تیر میکشد و گرسنگی بار دو چندانی را به آنها تحمیل میکند.
حالا پس از کارتن خوابی در سراسر ایران، گورخوابی در تهران، سوراخ خوابی در تبریز، لوله خوابی در شهر ری و جعبه بتون خوابی درمشهد، نوبت به «لوله فاضلاب خوابی» در چناران رسیده است و چه غمبار است این تصویر!

در این بین یک پرسش برای همه آنهایی که با این تصاویر مواجه میشوند وجود دارد. نقش مدیریت شهری در ساماندهی کارتن خوابها، افراد بیخانمان و معتادین متجاهر چیست؟ مگر نه اینکه گرم خانهای باید وجود داشته باشد که به نسبت جمعیت این افراد در شهرها و شهرستانها ساخته شود و مگر نه اینکه، این کار تنها از شهرداری ساخته است؛ چرا که مدیریت شهری را در دست دارد؟!
به سراغ کدام نهاد و دستگاه و ارگان برویم؟
چندی پیش همایون هاشمی رئیس کارگروه آسیبهای اجتماعی مجلس بیان کرد: اکنون روشهای نوین و مددکارانه که مبتنی بر اجتماع محوری و حمایتهای خانوادگی است در جهان مورد توجه قرار گرفته و ما هم باید در این زمینه کارهای جدیتری انجام دهیم و وزارت کشور به عنوان متولی باید از دستگاههای معین کمک بگیرد و معضل معتادان متجاهر را مدیریت کند.
معضل اعتیاد در جامعه رو به گسترش است و دستگاهها به اندازه سهمی که قانون برایشان پیشبینی کرده باید همکاری کرده و پای کار بیایند.اما سوال این است که چرا در قانون، رد مشخصی از این موضوع وجود ندارد که صراحتا بتواند پاسخگوی جامعه باشد؟ شهرداری؟ بهزیستی؟ سمنها؟ در این شرایط به سراغ کدام مسئول بیدار برویم که وجدانش در این روزهای سرد سرما نخورده باشد؟
بر اساس ماده ۸۰ قانون برنامه ششم توسعه، بهزیستی و شهرداری باید علاوه بر نگهداری از معتادان نسبت به راه اندازی مراکز توانمندسازی نیز اقدام کنند. در بند ث ماده ۸۰ قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران آمده است: «از طریق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی (سازمان بهزیستی) با همکاری شهرداریها نسبت به بهرهبرداری و تکمیل مراکز نگهداری، درمان و کاهش آسیب معتادان متجاهر و بیخانمان و راهاندازی مراکز جامع توانمندسازی و صیانت اجتماعی برای معتادان بهبودیافته در استانها اقدام نماید.
اداره این مراکز به عهده سازمان بهزیستی کشور یا شهرداریها حسب مورد با بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد و بخش غیردولتی خواهد بود. نیروی انتظامی موظف است پس از أخذ دستور قضائی نسبت به جمعآوری این معتادان و تحویل آنها به این مراکز اقدام نماید. ترخیص این افراد از مراکز مورد نظر با تأیید سازمان بهزیستی و با هماهنگی نیروی انتظامی و مقام قضائی خواهد بود.آییننامه اجرائی این جزء توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر تهیه و به تصویب شورای اجتماعی کشور میرسد.»
نهادهای متولی توپ را به زمین دیگری میاندازند
سابقه نشان داده است وقتی برای یک کار نام دو یا چند ارگان و نهاد ذکر میشود، درواقع دیگر هیچکدام خود را موظف صددرصدی نمیدانند و راه گریزی برای عدم پاسخگویی به مطالبات شهروندی پیدا میکنند. مصداق این جمله نیز تیترهای درشت و پررنگ رسانهها در کشور است که بارها و بارها این موضوع را به بررسی و چالش کشیدهاند که چه کسی پاسخگو است!؟
محرومیتهای اجتماعی و شکلگیری روحیه بزهکاری
با توجه به اینکه پدیده بیخانمانی و حضور معتادین متجاهر تبعات منفی زیادی برای جامعه به همراه دارد به سراغ یک جامعه شناس رفتیم.
محسن قربانی جامعه شناس و استاد دانشگاه میگوید: محرومیتهای اجتماعی، ناشی از تناقضات طبقاتی است که در شکل حاد خود درجامعه ما، به صورت کارتن خوابی، گورخوابی، فاضلاب خوابی رخ نمایان کرده است.
وی ادامه میدهد: شیوه زیست اقشار مختلف جامعه که در تبعیض آمیزترین شکل ممکن، به بقای خود ادامه میدهند نشانی از طرد و حاشیهرانی افرادی است که از دایره زندگی عادی پا بیرون گذاشتهاند و بی شک پیامد چنین وضعیت نابهسامانی، از بین رفتن احساس تعلق به «ما»ی اجتماعی و شکلگیری روحیه بزهکاری و انتقام نسبت به جامعه خواهد بود.
اقشار فرو دست به عنوان نیروی انسانی میتوانند موثر باشند
این جامعه شناس همچنین بیان می کند: اقشار فرودست به عنوان بخشی از نیروی انسانی میتوانند در فرآیند توسعه جامعه سهیم باشند. اما درنتیجه تبعیض و محرومیت، کارایی خود را از دست داده و تبدیل به سربارانی برای خود و جامعه میشوند که جز زندگی چریکی و بقای لحظهای رویکرد دیگری نسبت به جامعه ندارند.قربانی می افزاید: گورخوابی، کارتن خوابی و فاضلاب خوابی، اقشار فرو دست جامعه را تبدیل به تودههای بیشکل میسازد که به راحتی فریب میخورند و به آسانی اغوا میشوند؛ چراکه فضای مشارکت و رقابت از آنها گرفته شده، لذا تنها گزینه پیش رو برای توانمندسازی این اقشار، بازگرداندن آنان به چرخه زندگی عادی از طریق بیمه همگانی وآموزش رایگان و کار فراگیر است.
شهرداری متولی امر حقوق شهروندی است
آنچه از نظر گذراندید گلایه بود! گلایه از دردهای خفتهای که در زیر پوست شهر است. گلایه از زبان مردمی که تریبونی برای ابراز خود ندارند. گلایه از سرمای شبها و حال و روز کودکانی که قربانیان اصلی این نوع زندگی هستند.
در پایان بهتر است بدانیم اگرچه که عدم مدیریت واحد نسبت به این مقوله اجتماعی باعث شده که ساماندهی افراد بی خانمان بدون پشتوانه و درسرگردانی همچنان باقی بماند، اما در همان ماده ۸۰ قانون برنامه ششم توسعه موارد دیگری همچون خدماترسانی بهموقع به افراد در معرض آسیبهای اجتماعی با مشارکت سازمانهای غیردولتی، توسعه مراکز فوریتهای اجتماعی مطابق قوانین در شهرهای بالای پنجاه هزار نفر تا پایان سال اول اجرای قانون برنامه و در سایر شهرها به تناسب جمعیت و گسترش آسیبهای اجتماعی و همچنین بهبود کیفیت زندگی ساکنان سکونتگاههای غیررسمی و جلوگیری از بروز و تشدید آسیبهای اجتماعی ذکر شده است که باید در اولویت مبحث رسیدگی به آسیبهای اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان سکونتگاههایی چون لولههای فاضلاب بلااستفاده شهری قرار گیرد.
چه بسا که با این اقدام از پرورش نسلی که به بزه و خلافکاری کشیده میشوند جلوگیری کنیم و بی شک چه نهادی بهتر از شهرداری میتواند در راس امور قرار گیرد؟ در این خصوص اینکه چرا شهرداری همیشه مسئولیت اولین اقدام یعنی ساخت سرپناهی با عنوان گرمخانه را بر دوش سایر نهادها میاندازد جای سوال دارد. به طورکلی هرچه مشکلات اقتصادی افزایش پیدا کند، پدیده بیخانمانی حتی در شهرهای کوچک نیز روند رو به رشد خواهد داشت.
بدون تردید ساماندهی به اصطلاح کارتن خوابها، مسئلهای است که نیازمند برنامههای بلند مدت و به وجود آوردن زیر ساختهای مناسب است.