آقای رئیس چرا بداخلاقی؟
- شناسه خبر: 13873
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۵۴
- نویسنده: کلام تازه - میرجواد یاسینی

کلام تازه | اعتماد به بقیه و اهمیت به تخصص و تقسیم کار، فشار روانی را کاهش میدهد و این امر منجر به بهبود شرایط میشود. بنابراین اگر یک مدیر کارش را درست تقسیم کند و همکاری دیگران را به مثابه سست شدن پایه میز ریاست نبیند، موفقیت را به دست خواهد آورد.
یکی از جمله انتقادات تکراری و گسترده از مدیران که از سوی کارمندان و مجموعه تحت نظارت عنوان میشود آن است که برخورد مدیران با ما خوب نیست.
مثلا آقایی اظهار میکند که بعد از مدتها در راهرو با آقای رئیس برخورد کردیم، ایشان بدون توجه به ما و فقط با یک پاسخ سریع به سلام، از کنارمان گذشت و به داخل اتاقش خزید.
یا آن دیگری میگوید بنده مدت یکسالی است که با این مدیر کار میکنم، اما از برقراری یک رابطه معمولی عاطفی و حتی اداری با ایشان عاجز ماندهام. این موضوع فقط در ارتباط با من نیست، بلکه با همه همینجور است.
معمولا نیز فرصت و یا جرات طرح موضوعی با آقای رئیس میسر نمیشود؛ بدین معنی که کسی نمیخواهد در این ارتباط جناب مدیر را مورد سوال قرار دهد که تو چه دردی داری که رفتارت با دیگران یک رفتار سرد است و حداقل بنظر ما اینگونه میآید.
بنابراین بدیهی است کارکنان یک موسسه یا اداره به خود حق داده و از نظر آنان پرونده قضاوت درباره مدیر بسته شده و برداشت آنها از او یک مرد خشن و سرد بوده و تغییر هم نخواهد کرد.
مدیر بد اخلاق
در چنین فضائی تصور این است که اصلا نمیشود کار کرد، زیرا کارکنان، مدیر را از خود نمیدانند. بنابراین دستورات او را پشت گوش میاندازند و یا در حداکثر فرصت ممکن کارها به درستی انجام نمیگیرد. زیرا فرض بر این است که اصولا مدیر آدمی است که با کارمندش بد برخورد میکند، چه او کارش را انجام داده باشد یا انجام نداده باشد.!
با این پیش فرض نه مدیر میفهمد که چرا کار دستگاه تحت نظارتش درست انجام نمیشود، و نه حتی کارمند!
زیرا او خودآگاه نیست که چه فضای نامطلوبی را برای مجموعه خود فراهم آورده است.بدیهی است این شرایط ادامه دارد مگر اینکه طی حادثه ای اوضاع عوض شود.
برای مثال یک روز یکی از کارمندان به اتاق آقای رییس میرود، کارش را ارائه میدهد و بنا بر یک تحلیل عوامانه رئیس شاد و شنگول میشود و کارمندش را مورد تشویق قرار میدهد! امکان دارد فرد زیردست فکر کند اشتباه کرده و یا اینکه آقای مدیر امروز حقوق زیادی دریافت کرده و خلاصه این موضوع یک استثنا است و نه یک قاعده.
اما اگر چند نفر دیگر در چند روز دیگر نیز این نوع برخورد را به اطلاع عموم همکاران برساند، قطعا فضا و شرایط و قضاوتها نسبت به مدیر عوض خواهد شد.
بنابراین باید همواره این سوال مطرح شود که مگر مدیر انسان نیست؟ مگر او حق ندارد ناراحت شود؟
پاسخ این است که چرا، اما واقعیت در آنجا نهفته است که عموم مدیران به دلیل مشکلات شغلی گرفتار استرس و فشارهای عصبی شده و به دلیل تداوم این مشکلات به گونهای ناخواسته رفتار بد و برخورد ناهنجار با دیگران جزء سرشت آنان میشود، در حالیکه آنها هیچگاه قصد بد رفتاری با زیر دستان خود ندارند. اما استرس کاری موجب میشود که آنها یک باره فضا و محیطی را که در آن قرار دارند فراموش کرده نیندیشد که چرا رفتارشان با کارمندان معقول و مناسب نیست! چرا باید کارکنان تاوان مشکلات کاری و استرس مدیر را بپردازند. بنابراین طبیعی است که اگر یک مدیر با تبعات مدیریتی که یکی از آنها استرس و فشار کاری است آشنا باشد، سعی در کنترل آن نموده و در نتیجه از گسترش و سرایت آن به محیط کاری و کارکنان جلوگیری خواهند نمود.
مدیران و اضطراب
امروزه زندگی روزمره مدیران توام با فشارهای روانی بسیار زیادی است. یکی از بررسیهای تحقیقاتی نشان میدهد که یک مدیر در طول روز به طور متوسط ۲۸۰ بار تصمیم میگیرد.
بنابراین یک زندگی پرتنش و پر اضطرابی را پیش رو دارد. اما باید این فشارها همواره در حد تعادل بوده و کنترل شود. تحقیقات آزمایشگاهی نشان میدهد که وقتی موش و خوکچه هندی را در برابر فشار روانی متوسط قرار دهند، عمر آنها را میتوان تا دو برابر افزایش داد. زیرا این فشارهای مختصر میتواند توانیهای موجود زنده را در برابر مشکلات بعدی زندگی افزایش دهد، ولی اگر از حد تعادل بیشتر شود باعث سقوط و ناتوانی میگردد. هر شخص باید بداند که چطور فشار های روانی که اجتناب ناپذیرند و بطور روزمره وجود دارند را بپذیرد و یک مدیر که به محیط کاری گستردهای نظارت دارد، باید توجه بیشتری در این موضوع نماید. دکتر جزایری:
عواملی را که امروزه بر فشار روانی مدیران افزوده میشود بدین گونه شرح داده است.
۱- مهمترین موضوع افزایش جمعیت است که در نتیجه به نسبت کارکنان یک محیط نیز افزوده میشود در شرایط جدید مدیریتی کنترل حجم زیادی از کارکنان به مراتب مشکلتر از سابق بوده و فشارهای روانی بیشتری را ایجاد میکند.
۲- مسئله انفجاراطلاعات است که یکی از معضلات بزرگ مدیران میباشد. اطلاعاتی که در طی روز، هفته، ماه، در اختیار مدیر قرار میگیرد و هجوم اطلاعات و رخدادهای جدید اطلاعات باعث ایجاد استرس در نزد آنان میشود.
۳- گستردگی وسایل ارتباط جمعی از نظر تلویزیون، رادیو، مطبوعات و سایرابزارآلات کامپیوتری و تکنولوژی، حجم انتظارات مستقیم وغیر مستقیم را از مدیران وسیع تر میکند.
در این روزگار هیج خبر از چشم وسائل ارتباط جمعی پنهان نمیماند و هرکی اشتباهی کند خود فشار فزاینده است که میتواند بر سیستم عصبی وارد شود.
این اشتباهات به خود سیستم یا مدیر برمیگردد.
در زمان حال عدسیهای دوربینهای گوشی تلفن همراه، ابزارهای مشاهدهگری هستند که مدیران را رصد میکند.
۴- تولیدات: ما در یک جامعه مصرفی زندگی میکنیم و تولیدات همواره بیشتر میشود و این تولیدات افزوده تر انتظارات بالاتری را در پی دارد که حداقل در مورد کیفیت آن و اینکه آنها خوب باشند، مدیران همواره زیر سوال هستند.
یوتیوب کلام تازه را دنبال کنید.
اما مسائل دیگری هم هستند که باعث بروز فشار بر روی مدیران میشود که یکی از آنها افزایش حجم کارهاست.یکی ازموضوعاتی که موجب به وجود آوردن این مسائل میشود،ماهیت خود کار است. به طور مشخص نشان داده شده که ساعتهای طولانی کار کردن خود استرس زاست.آمار نشان میدهد که طی چهار دهه گذشته استفاده از کامپیوتر و سایرابزارآلات الکترونیکی جدید از ۲۰% درصد به بینهایت رسیده است. یعنی در واقع ورود تکنولوژی جدید در حیطه مدیریتی خودش باعث ایجاد اضطراب و فشار روانی است.
جلوگیری از بروز فشار روانی
با همه این احوال اگر مدیر یک مجموعه تنها باشد، فشارها همواره رو به افزایش خواهد بود، مگر اینکه چاره ای اندیشیده شود.
بنابراین مدیر باید با بهرهگیری از روشهای متعدد سعی کند از بروز فشار روانی در خود و محیط کاریش جلوگیری نماید.یکی از راههای کم کردن فشار از روی مدیر آن است که فرهنگ سازمانی و کار گروهی را برای رسیدن به یک نظم رواج دهد.
یعنی ساختن یک تیم کاری که در اثر آن مقدار زیادی از فشار روی مدیر و مجموعه مدیریتی برداشته شود.
برخی از مدیران فکر میکنند همه کارها را باید خودشان انجام دهند وگرنه سررشته کارها از دستشان فرار میکند.در حالی که اگر قرار باشد همه کارها توسط یک نفر انجام شود، ادارات باید یک نفره میبودند!
اعتماد به بقیه و اهمیت به تخصص و تقسیم کار، فشار روانی را کاهش میدهد و این امر منجر به بهبود شرایط میشود. بنابراین اگر یک مدیر کارش را درست تقسیم کند و همکاری دیگران را به مثابه سست شدن پایه میز ریاست نبیند، موفقیت را به دست خواهد آورد.
بیشتر بخوانید: مشاهده پرنده «صعوه گلو سیاه» در روستای آبقد
ارتباط منظم با کارکنان
از طرف دیگر منجر به برقراری یک ارتباط درست و منظم با کارکنان خواهد بود و در نتیجه از برداشتها و ادارک دیگران نیز نسبت به برخورد و محیط کاری آگاه میشود. وقتی به این آگاهی برسد طبیعی است که رفتار مناسب تری نیز ضمن برقراری یک ارتباط درست و منظم با اطرافیان خود خواهد داشت حتی رفتارهای بسیار کوچک و معمولی نیز در ایجاد این تفاهم تاثیر خواهد گذاشت.
آن وقت بدیهی است که یک مدیر در راهرو هم با کارمندان برخورد خوب خواهد داشت. بهرحال یک فرد که مدیر میشود یعنی اینکه دانش او برای اداره امور وتوانای او برای هماهنگ کردن رفتار در سازمان از بقیه بهتر خواهد بود.
برای اثبات این امر او نیز همچنان مدیر باقی میماند بهترین راه، برخورد خوب وآگاهی در شرایط محیط است که همه نیز مشروط به این خواهد بود که یک مدیر گرفتار فشار روانی و اضطراب و آزار رفتاری برای زیر دستان خود نشود و پیوسته در این اندیشه باشد که همکارانش دارای احساس و شعور هستند و عملکرد ناپسند و نامتعارف او میتواند تبعات نامطلوبی در اندیشه آنان بجا گذاشته و کارها آنگونه که موجب رضایتمندی باشد پیش نرود.